سخنان وارطان عزیز در وبلاگ جمهور

پاسخ وارطان عزیز به انتقادهای این فقیر بی بضاعت و کم سواد   :

 

دین مداری تخیلی

دوستی در وبلاگش سعی نموده است به مطلب "دینداری موروثی" پاسخ بدهد.در این جوابیه به نکات متنوعی اشاره نموده است که برخی از آنها محل بحث مطلب مذکور نبود اما می تواند باب بحث جدیدی را باز نماید.
اما یک مسئله ی مهم اینجا وجود دارد.دایره ی لغات و اطلاعاتی که من می توانم در این وبلاگ بکار ببرم و هراسی از بکار بردنشان به خود راه ندهم بسیار محدود است.از سوی دیگر اشتباهات مفهومی همچون یکی دانستن لائیسم و الحاد و اسلام ستیزی، پناه به مثل برای تایید صحت مدعی بجای اثبات اغنایی که در نقد مذکور به وفور یافت می شود، مرا نسبت به انجام یک بحث روشنگرانه نامید نمود.
اما در هر حال
ساده ترین پاسخ که البته بهترین نیست را در تعریف واژه ی «دین مداری تخیلی» می توان یافت.«دین مداری تخیلی» نگاهی آرمانی و فرا واقعیتی به مقوله مذهب و کارکردهای اجتماعی و فردی و ارزش تاریخی آن دارد.
اگر دین را به عنوان روش و نقشه ی راه بپذیریم،این دسته از دین مداران در پی ابقای دو نظرند:اول آنچه که می گویند و از دین می دانند حقیقت، مطلق و از همه کامل تر است. دوم آنکه اگر این فهم بخوبی به فعل تبدیل نمی شود فاعل خطا کار است و باید در پی راهبری دیگر بود.
فهم را در هاله ی تقدس و مصونیت می پیچند و ایرادها را همه شکلی می پندارند.آنچه که در پاسخ مذکور آمده نوع
آماتور و تحقیر شده ای، از این مفهوم است که بشدت به درک و فهم شخصی نویسنده آلوده گشته است.
به دلایلی که در ابتدا آوردن
از پاسخی کاملتر طفره می روم که این بحث، وادی پر خطری است که ورود هر کسی را تاب ندارد و فالفور به عتاب می آید.

 

 

جناب آقای وارطان ضمن تشکر از مراحم و عنایات خاص شما به این جانب ، از نظرات ارزشمندتان کمال سپاس و امتنان را ابراز می دارم و از این که چنین زیبا و روشنفکرانه و بسیار کوتاه و در عین حال بسیار نغز و پر مغز و عمیق به این بحث پاسخ کاملی داده اید ،‌ بسیار مشعوفم  و به جهت آن که گفته اند : « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » و « من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا » از چند جهت پیشاپیش از شما باید قدردانی وافری بنمایم :

 

1 . از شما آموختم که چگونه با دور زدن یک مجموعه مباحث ، بدون برخورد علمی با محتوای تک تک نکات ، به قول دکتر سروش در « جهانی که در آن زندگی می کنیم » و مقاله آخر جلد دوم یادنامه استاد مطهری  ،  آن را با یک یا چند انگ از میدان به در کنیم و در عین پرهیز از وارد شدن به بحث و گفتگو هم طرف را محکوم و مردود اعلام نماییم و هم حقیر و آماتور و تحقیر شده نشان دهیم .  چه روش عالمانه و روشنفکرانه و کم هزینه و سهل الوصولی . مخصوصا که مباحث و انگیزه مرا کاملا شخصی دانستید و همین برای بطلانشان کافی است . یعنی همان خلط انگیزه به انگیخته .

 

2 . ما از قدیم و ندیم ، ادعای روشنفکری نکرده بودیم اما با مطالب شما هر کس که بخواهد روش عمیق روشنفکری را به زیبایی می آموزد .

 

3 . از عمق نظرتان ممنون که بدون این که من نظرات خودم  را در باب دین گفته باشم ، تنها با ملاحظه چند سطر مطلب توانستید با کیاست خاصی بنده را به دینداری تخیلی منسوب و مفتختر سازید . البته من شما را به جمهوریت و اصلاحات تخیلی و آرمانی متهم نمی کنم و امیدوارم همه اصلاحات و مخصوصا جمهوریت و آرمانهای شما در کشور ما تحقق کاملی داشته و هرگز به درد بی درمان آرمانگرایی مبتلا نباشید . چون فوکویاما هم جامعه آمریکا را نهایت دمکراسی تحقق یافته نمی داند و معتقد است از دمکراسی موجود در آمریکا تا دمکراسی آرمانی راه زیادی در پیش دارد   . شما هم برای جمهوریتی تلاش می کنید که آرمان نیست و واقعیت محض است .  من هم  وقتی با نگاه شما ـ که واقع گرایید و نه آرمان گرا ـ به اطرافم نگاه می کنم ،  می بینم که من هم بفهمی نفهمی مانند شما بیشتر رئالیست هستم تا رمانتیک ؛ چون معتقدم کشور ما و مردم ما هم مظهر بارز جمهوریت را به دنیا نشان دادند و هم مظهر بارز اسلامیت را . هرچند بی دینان بسیار زیادی هم وجود دارند که به غلط فکر می کنند دینی دارند و آن هم مال خودشان نیست ، بلکه موروثی است . و هرچند که دمکراسی هم دشمنان کمی ندارد . چون اگر جمهوریت نبود شما نبودید و اگر اسلامیت نبود ما نبودیم .

 

4 . ما معتقد نیستیم فهم ما در هاله ای از تقدس پیچیده شده ، که اگر این طور بود شما نمی توانستید آن را مورد نقد قرار دهید .

 

5 . از تیزهوشی و زیرکی خاص شما هم تشکر که شجاعانه هر چه بود به زیبایی گفتید و با ساده ترین براهین ، جواب دندان شکنی به من دادید  ،  من هم کاملا تسلیم شده و سپر انداختم . با این حال ، تعجب می کنم که چگون با این همه شجاعت و سرعت عمل  می ترسید و باید از بحث طفره بروید .  ضمنا وقتی از کلمات اینچنین راحت و گسترده و ارزان استفاده می کنید ، چطور کمبود کلمه دارید و دایره لغاتتان تنگ است .

 

6 . متاسفم که شما را آزرده خاطر ساختم و بر خلاف شما که همه فکرتان را  به محتوا متمرکز نمودید  ، بدبختانه به کلی اسیر شکل و صورت مانده ام ( حالا چطور ، نه من می دانم و نه شما ) .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد